ششمین فیلم هفته سینماکات 

چهارشنبه سوری                 اصغر فرهادی 

ارزش : **                         نمره : 5.5/10

نقد من و دیگر نویسندگان سایت سینماکات را در اینجا بخوانید :

چرا چهارشنبه سوری فیلم متوسطی است ؟

چهارشنبه سوری تا سکانس برملا شدن خیانت، برای مخاطب خود اطلاعات مورد نیاز را مخفی میکند . بدون منطق روایت – گاهی روایت دانای کل و گاه شخصیتها . غافلگیری، استرس، دلهره سه تکنیک برجسته برای آچمز شدن مخاطب است که اصغر فرهادی خودآگاه فیلمش را بر اساس این سه عنصر در هر فصل از درامش پیش میبرد . دعوا و بحث زناشویی، مدام به مخاطب استرس وارد میکند و تردید زن نسبت به خیانت شوهر مدام ما را با غافگیری همراه میسازد و دلهره در سکانس افشای خیانت از سوی مرد، نقش کلیدی فیلم را ایفا میکند . این که مخاطب را در انتظار “چه” قرار دهیم و “چگونگی” مطرح نباشد، خود یک حربه جادوگری است – دست خالی بازی میکند و در یک زمان مناسب و غیر قابل تصور و سریع، با یک حرکت دست پر برمیگردد .

فیلم با کارگری از طبقه ضعیف و عزیمتش به دنیای متوسط شهری آغاز میشود .
از نگاه فیلمساز، نماینده طبقه ضعیف وضعیت خوشایندتری نسبت به طبقه متوسط دارد . دخترک (ترانه علیدوستی) قبل از آمدن به دنیای ناشناخته، شاد و سرخوش است و معصوم . با آمدنش به برج، تغییر وضعیت به روشنی دیده میشود.

این روایت به نوعی وضعیت این طبقه را تکه تکه و به مانند یک پازل به مخاطب نشان می دهد؛ اما نه آسیب شناسانه و عمیق . “چهارشنبه سوری” تنها به “سطح” میپردازد، یعنی نشان دادن وضعیت یک طبقه اجتماعی – اما وقتی “عمیق” خواهد شد که “چگونگی” به اینجا رسیدن این طبقه را در دستور کار خود قرار میداد که متاسفانه همین مسئله، فیلم را مانند موضوعش، در حد متوسط نگاه میدارد .

چهارشنبه سوری رضایت به حداقل ها از سوی سازندگان است . معضلات اجتماعی را، اساسا به گردن این طبقه می اندازد؛ توضیح نمیدهد و با نفرت و کینه، یک طرفه به مقابله با آن میرود . مسئله “چگونگی” از مهم ترین مسائل سینماست . تنها به این دلیل که سینما حذف زائدات زندگیست و آنچه روایت میشود باید درد، معضل و مسئله باشد . زائدات “چهارشنبه سوری” تکرار دعواهای زناشویی است – کارکرد ندارند و حتی روی بچه که درکلیت فیلم جای خاصی ندارد نقشی ایفا نمیکند.

دومین نقص فیلم به کارگردانی مربوط میشود. دکوپاژها کاری انجام نمیدهند، دوربین در جایگاه چشم مجازی برای دیدن آنچه هست، فراتر نمیرود . یک کارگردان دقیق، جای خالی “چگونه ها” را با تکنیک و فرم پر میکند .میزانسن ها کاملا برای رسیدگی به ظاهر سطح طبقه متوسط بنا شدند . چهارشنبه سوری میتوانست عمیق باشد و تنها یک سند تصویری از وضعیت یک طیف نباشد . متوسط بودن این فیلم کاملا آگاهانه است و اصغر فرهادی درباره این موضوع به ماندگاری قصه اش توجه نداشته و دغدغه اجتماعی خود را با انتقام و نفرت میگیرد همچنان اصغر فرهادی شخصیت فیلمهایش را دوست ندارد .