نگاهی اجمالی به فیلمهای اکران تابستان
بی ارزش : ۰ ضعیف : * متوسط : ** خوب : *** عالی : ****
ورود آقایان ممنوع رامبد جوان
اثر را شریف و کمدی قابل احترامی میشمارم اما دوستش ندارم ! . اینکه بعد از مدت زیادی که کمدی های سخیف سینما را احاطه کرده بودند فیلمی از جنس کمدی شریف و غیر مبتذل میبینیم خوشحالم اما این دلیل بر پوشیدن ضعف های فیلم نمی شود . خوشبختانه فیلم با فروش خوبی برخوردار بوده و توانسته رکوردی در سینما ایران داشته باشد اما ضعف شخصیت پردازی کاراکتر اصلی زن (ویشکا آسایش) به شدت فیلم را عقب انداخته است . وروشکا نسخه بهتری ست و ورود آقایان ممنوع نمونه ایرانیش با لکنت زیادی روبروست و در بعضی مواقع گیج . فیلمنامه ورود آقایان ممنوع مشکلات اساسی در شخصیت پردازی دارد که به نظرم اثر را به فیلمی که میخنداند و سرگرم میکند اما هدفی نامعلوم را دنبال میکند تبدیل کرده است . رامبد جوان با ساخت این اثر پیشرفت محسوسی در کارش دیده میشود و از اینجا به بعد راه سختی را در پیش دارد . جوان آینده درخشانی دارد !
امتیاز : * نمره : ۵.۹
-------------------------------------------------------------------------------------------
قصه پریا فریدون جیرانی
در پست "فیلمنامه شتابان میرود ما به دنبالش" در مورد این فیلم نوشتم . همچنان قصه پریا فیلم خوبی نیست چون پراکنده گو و همه چیز گوست . در مورد همه چیز در دو ساعت زمان حرف میزند، از تقابل سنت و مدرن - مردان نون به نرخ روز خور - اعتیاد - عشق - مرگ - سیاست و ... . موضع اعتیاد به خاطر سفارشی بودنش رنگی بی منطق و بی خاصیتی به خود گرفته است . اعتیاد جنبه ای شوخی به خود گرفته و مشخص است که مسئله فیلمساز مسئله اعتیاد نبوده بلکه به سفارش سازمان مواد مخدر و دخالت این سازمان در روند داستانی و نگاهی غیر سینمایی به اثر، قصه پریا را به فیلمی غیر سینمایی و شعاری مبدل کرده است . ساختار فیلم قصه پریا و دکوپاژهایش یک کلاس درس فیلمسازی است . قصه پریا از لحاظ فیلمنامه عجولش و پراکنده گویی هایش فیلمی ضعیف ولی این ساختار خوب فریدون جیرانی و دقت بالایش به فرم - قصه پریا را قابل دیدن کرده است .
امتیاز : * نمره : ۵.۷
-----------------------------------------------------------------------------------------------
دختر شاه پریون کامران قدکچیان
این فیلم را ندیدم و دلیلی برای دیدنش نداشتم بلکه برای ندیدنش دلایل فراوانی هست . به علت فیلمهای قبلی کارگردان و یک یا دو نقدی که از این فیلم خواندم و تیزری که دیدم متوجه شدم فیلم ارزش دیدن نداشته و حتی ارزش نقد هم ندارد . تیزر خود یک فیلمفارسی بزرگ را نوید میداد .
-------------------------------------------------------------------------------------------------
سیزده پنجاه و نه سامان سالور
از کارهای قبلی فیلمساز فقط "چند کیلو خرما برای مراسم تدفین" را دیدم که اثری متوسط و قابل تامل بود که البته در دسته سینمای به اصطلاح ضد قصه (که بنده حقیر واژه ضد قصه غریبه است) بود و بعد از گذشت چند سال روی آوردن سالور به سینمای قصه گو بسیار خوشحال کننده و امیدوار دهنده است . سیزده پنجاه نه یک شروع فوق العاده جنگی دارد که میخکوب کننده است و بدون پلک زدن آن ۸ دقیقه را میبینید و منتظر یک فیلم خوب مینشینید اما بعد از این ده دقیقه ابتدایی فیلم اساسا فرو میریزه و سقوط میکنه . اشک و آه و ناله سراسر فیلم را فرا میگیرد . حاجی در کماست گریه میکنند و از کما بیرون می آید باز هم گریه میکنند و راه می افتد گریه میکنند و توی خیابان میرود گریه میکنند و قهر میکند گریه میکنند من نمیدانم این میزان اشک قرار است چه کاری انجام دهد . فیلم به جای اینکه نگاه این آدم که از کما برگشته و مواجه شده با چیزهایی که برایش غریب است را نشانمان دهد از چگونگی کما رفتن و بیرون آمدن از کما و دختر این حاجی و عرفان بازی های دکتر و ... سخن میگوید . اینجاست که مقدمه مقدم بر اصل میشود . سیزده پنجاه نه در حاشیه به سر میبرد و رفته رفته آن شروع فوق العاده را هم از مخاطب پس میگیرد و به جایش غم و ناله و اشک های زائد تحویل میدهد . سیزده پنجاه نه فیلم خوبی نیست - وسلام .
ارزش : ۰ نمره : ۳.۱
-----------------------------------------------------------------------------------------------------
اینجا بدون من بهرام توکلی
در پست "پایان شب سیه سپید است" در موردش هر چند ناقص نوشته ام . به نظرم این فیلم بهترین فیلم فصل تابستان بود و بهترین فیلم بهرام توکلی . بعد از دو فیلم جشنواره ای فیلمساز قصد ساخت یک فیلم قصه گو را کرد و این جای بسی امیدواری ست . توکلی بر خلاف سالور فیلم قصه گو را بهتر شناخته و خوب تعریفش کرده است . اینجا بدون من یک اقتباس عالی از نمایشنامه باغ وحش شیشه ای تنسی ویلیامز است که به شدت اقتباسی وفادار و ایرانیزه شده است که هم به اصل وفادار است و هم به ملیتش و هم به ادپته کردن قصه . این چیرگی تخیل و واقعیت که در نقدهای این روزها از این فیلم می نویسند به نظرم به حاشیه پرداختن و اصل را رها کردن است . اصل اینجا بدون من اقتباس خوبش از فیلمنامه و پایان یافتن تاریکی و به سپیدی رسیدن و بازی های خوب و ساختار متوسطش هست . از نگاه ساختاری و فرم فیلم "پرسه در مه" اثری ست که فرمش در راستای هدفش بوده و در اینجا بدون من برخلاف فیلم قبلی به نظر میاد در فرم یک پله پائین تر است . سینمای اقتباسی ایران همواره و در طول این ۳۰ سال از اقتباسی درست و سنجیده رنج میبرد، از فیلمهای مهرجویی سارا و پری و هامون گرفته تا اقتباس های فیلمسازان دیگر یا مشکل ایرانیزه کردن داشتن یا آنقدر فرم بازی میکردند که اثر وراج میشد و یا به ارژینال وفادار نبودند . ولی اینحا بدون من اینطور نیست نه وراج است نه فرم باز است نه به نسخه ارژینال بی وفایی میکند . این جا بدون من بدون شک بهترین فیلم اکرانهای فصل تابستان است .
ارزش : *** نمره : ۷.۱
------------------------------------------------------------------------------------------------------
آقا یوسف علی رفیعی
اثر را بدون اینکه فیلمساز و سابقه اش کیست و چیست و بدون مقایسه با فیلم قبلی فیلمساز "ماهی ها عاشق میشوند" که فیلم خوبی هم بوده میسنجم . آقا یوسف خوش رنگ و لعاب و میزانسن های تئاتری و نورپردازی های فوق العاده و طراحی صحنه عالی دارد اما آیا اینها برای یک فیلم سینمایی کافیست ؟ اول اینکه در سینما فیلمنامه حرف اول را میزند و اگر فیلمنامه و داستان بنیه لازم را نداشته باشد هر چقدر هم صحنه ها زیبا و خوشرنگ باشد فایده ای ندارد . سینما تئاتر نیست که رنگ حرف اول را بزند سینما میزانسنی سینمایی میطلبد . آقا یوسف از چند خرده داستانهای بی ربط تشکیل شده و کاملا یکطرفه جوانان را موجب جدایی از خانواده میداند و جوانان مقصر شناخته میشوند . فیلمساز طرف آقا یوسف هست و این طرفداری موجب شده نگاهی نامعقول و یکطرفه به معقوله مهمی چون جدایی نسل ها طرف باشیم . آقا یوسف فیلم ضعیفی ست با فرمی ضعیف و فیلمنامه ای با نیروی کم . علی رفیعی نه در فرم نه در فیلمنامه و نه در شناخت از سینما از فیلم قبلی جلو نرفته و بلکه دو و سه پله عقب تر از فیلم قبلی اش ایستاده است . همچنان ماهی ها عاشق می شوند با ما کار میکند ولی آقا یوسف یلافاصله و بعد از چند روز و ماه از ذهن ها خواهد رفت .
ارزش : نیم ستاره نمره : ۳.۹
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
شبانه روز علی بنکدار - کیوان علی محمدی
فیلم را ندیدم و از روی تیزرها و نقدهایش تا حدود زیادی متوجه درون مایه اثر شده ام . فیلم فرم باز و روشنفکرنمایی ست که قصد دارد سینما را صرفا هنر ببیند در صورتی که سینمایی که قرار است با کلوزآپ هنرنمایی کند هنر نیست . سینما از مخاطب به هنر میرسد، سینما در وهله اول رسانه است بعد هنر، اگر رسانه بودن سینما را جدی نگیریم هنر ساخته نخواهد شد . در نقدهایی که خواندم متوجه شدم که فیلم صرفا خواسته قابهای زیبایی مانند نقاشی و عکاسی بگیرد در صورتی که این تصاویز زیبا تا کاری در شکل داستانی نکند جه فایده دارد ؟ و چیستند ؟ تکنیک های فرم باید به بهتر دیدن مخاطب و فهمیدن داستان کمک کند نه صرفا یک کلوزاپ زیبا از نیکی کریمی (که خودش بیشتر به خودش توجه میکند !) بگیریم و اصلا متوجه نشویم که این نمای بسته زیبا قرار است چه کاری انجام دهد . بگذریم چون فیلم را ندیدم هرچه بگویم متهم میشوم ! .
----------------------------------------------------------------------------------------------
این داستان ادامه دارد