مستند ساز اشتباه سوژه اش را تکرار میکند

نگاهی به مستند ده نمکی ها ساخته پگاه آهنگرانی

این مطلب در سایت منتقد (پایگاه اختصاصی نقد سینمای ایران)

 

"ده نمکی ها" از دسته ی مستندهای انتقادی از شخصیتی جنجالی به نام مسعود ده نمکی است . البته مستند ساز خود ادعای بیطرفی در مواجهه با شخصیت و محور مستندش دارد اما برخلاف ادعای مستند ساز فیلم کاملا بکطرفانه و یکسو نگر است .

آهنگرانی خود اعلام میکند که با وجود ۱۵ بار دیدن اخراجیها با مردم از فیلم لذت نبرده و به شوخی هایش نخندیده و اعلام میدارد که از خنده های مردم تعجب کرده است . مستند ساز ما فیلم و شخصیت ده نمکی را دوست ندارد اما قصد دارذ به دلیل جنجالی بودن سوژه دست به جنجال بزند . 

مستند ساز سعی میکند از گذشته فیلمساز خرج کرده و او را جزو خانواده سینما نداند و به نوعی او را با وجود فیلم پرفروشش از سینما اخراج کند، آهنگرانی خود در دسته اخراج کننده ها قرار دارد خواه خودخواسته خواه ناخواسته ! . ده نمکی هر چه که بوده و هر چه که هست امروزه عضوی از سینماست و با این بازی های سیاسی و بیانیه جمع کردن ها نمیشود او را جزوی از سینما ندانست .

"ده نمکی ها" قرار است به چه بپردازد، شخصیت ده نمکی، استقبال مردم از فیلمهایش -- چه ؟ اگر هدف شخصیت این فرد جنجالیست چرا پس پای مونتاژ وسط کشیده شده  و چرا با فیلم های آرشیوی سعی در اخراج کردن سازنده اخراجیها دارد  و چرا انقدر سطحی -- در پی صحبتهای منتقدان در مورد فیلم اساسا حرفشان یک چیز است و در یک حرف اتفاق نظر دارند که جواد طوسی آن را خیلی واضح بیان میدارد آن هم استقبال مردم از لودگی و ابتذال است ! (این حرف بسیار کارشناسی نشده و بچه گانه است، به گفته جواد طوسی تمام فیلمهای پرفروش ما از ابتذال برخورددارند !، پس کانی مانگا و کلاه قرمزی و آژانس شیشه ای ... و این فیلمهای جدید جدایی نادر از سیمین و اینجا بدون من و ورود آقایان ممنوع و حتما جرم ساخته فیلمساز مورد علاقه شان از ایتذال برخوردارند که پرفروش شده اند) اگر هدف واکاوی استقبال مردم بوده بسیار حسادت وار و غیرتخصصی و یکطرفانه این کار را انجام داده است و از جواد طوسی پیشکسوت در عرصه نقد این حرفها بعید است .  

تیکه پرانی های پایان مستند نشان از هدف مستند ساز و توجه اش به مسائل پیرامونش دارد . این مطلب طرفداری از مسعود ده نمکی نبوده و نیست بلکه همچنان معتقدم ده نمکی یک فیلم خوب در کارنامه دارد و آن هم اخراجیهای ۱ بوده و ادامه دادن اخراجیها جنبه اقتصادی داشته برای همین در دام فیلمفارسی افتاده است .هیچگاه از ساختار فیلمهایش دفاع نمیکنم حتی از عقایدش هم پیروی نمیکنم چون تعصبی به مسائل پیرامون نگاه میکند . تنها دلیلی که باعث شد این مطلب را بنویسم مستند سازی (پگاه آهنگرانی) بود که خود از شیوه ی سوژه اش یعنی ده نمکی برای بیان حرفهایش استفاده میکند . ده نمکی چه بخواهیم و چه نخواهیم جزئی از سینماست .

در یک جمع بندی کلی این مستند کاملا یکسونگر است و از لحاظ فنی هم مستند نیست بلکه از یکسری فیلمهای آرشیوی و روزنامه ها و خبرگزاری ها تدوینی به عمل آمده و با برداشت نظرات چند تن از منتقدان و تکه برداری از حرفهای آنان شبه مستندی تهیه شده تا به قولی ده نمکی را از اهالی سینما نخوانده و به او گوشزد کنند که راه را اشتباه آمده است در صورتی که چه خوشمان بیاید چه نه ده نمکی پر فروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را ساخته است . وسلام

سینما به خواب عمیق رفت

ورود زنده ها ممنوع                              جواد مزد آبادی

ندیدم . ورود آقایان زنده ممنوع ! همزمان اکران شدنش با فیلم ورود آقایان ممنوع و تم فیلم و تبلیغات نشان از تقلید میدهد و در سینما تقلید بدترین چیزیست که میتوان برای فیلمی تصور کرد . ورود زنده ها ممنوع در روز روشن تقلید میکند ! .

--------------------------------------------------------------------------------------------------------

سوت پایان                                                  نیکی کریمی

در پست "خودشیفتگی، خودنمایی میکند" در موردش نوشتم . این فیلم متاسفانه پر است از نیکی کریمی، دوربین گیجه روی گهواره سوار !، روایتی دو پاره و معلق بین مستند و داستانی، حوصله گیر، راه رفتن های زیاد شخصیت اصلی در شهر و ... و اما بعد . نیکی کریمی خود سوت پایان را نواخت . بعد از دو ساخت دو فیلم شخصی و به قول خودش و به ظاهر روشنفکران خاص و هنری ! فیلمی داستانی و قصه گو ساخت که باز هم ساختاری شخصی و کیارستمی وار را به همراه دارد . نیکی کریمی بین فیلم خاص روشنفکرانه و شخصی اش با فیلم قصه گو داستانی درگیر است و این درگیری باعث شد فیلمش به بیمارستان منتقل شود ! و در آخر فیلمش مرخص شد و است ! . شهاب حسینی هم در این فیلم بد بازی میکند ! شخصیتی ست که بازیگر هیچ کاری نمیتواند انجام دهد، حسینی اغراق شده و نامعلوم است . حاشیه : رفتارهای خانم کریمی در برنامه هفت تمام خودشیفتگی که قبلا عرض کرده بودم را دوباره رخ مینمایاند .

ارزش : ۰                              امتیاز : ۲.۵

---------------------------------------------------------------------------------------------------------

 زنان ونوسی مردان مریخی                       کاظم راست گفتار

در پست "توهین میکنند و ما میخندیم" هر چه فیلم رو کرده بود و من هم حرفی داشتم زدم . بیشتر از آنکه کارگرداتش حس تنفر پرتاپ کند، خنده های درون سالن منزجرم کرد . خیلی کوتاه این فیلمفارسی ! مبتذل و توهین کننده است . زنان ونوسی وقاحت را سنگ تمام میگذارند و فیلمساز این وثاحت را به کلیه زنان جهان تعمیم داده و توهین میکند . باز گلی به گوشه جمال فیلمفارسی های قبل از انقلاب حداقل زنانش در پایان فیلم آب توبه به سر می ریختند ! ارشاد که زورش فقط به فیلمهایی که کمی دقت کنید کمی جامعه را نقد میکند رسیده و در مقابل این فیلمها مانند بوف کور ! چیزی نمی بیند . توهین آمیز ترین فیلم این دهه زنان ونوسی و بدبخت ترین فیلم دهه مردان مریخی و بدترین فیلمساز سه قرن کاظم راست گفتار ! .

ارزش : ۰                           امتیاز : ۰.۰

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

پروانگی                                   قاسم جعفری

با اینکه علاقه وافر و تلاشی بی وقفه برای تماشایش میکشیدم فیلم به یک آن از روی پرده برداشته شد و من ماندم و حوضم ! بعید است پروانگی به این زودی ها به رسانه های تصویری ملحق شده و من هم از حوضم رها یافته و کمی ژست فرهنگی به خود بگیریم ! . پروانگی را به چند دلیل دوست داشتم ببینم، ۱ - تیزرهای تلویزیونی ۲- فیلم شخصی فیلمساز ۳ - "روشنفکران شرق در غرب میمیرند" ۴- اسم فیلم و ... ------ تیزرهای فیلم نوید یک فیلم خوش ساخت را میدهد و در همان تیزر کوتاه و سکانس های مکه بسیار دیدنی بود -- عده ای از منتقدان و مجلات از جمله همشهری ۲۴ معتقدند که فیلمسازان یک فیلم شخصی و دلی دارند که بدترین فیلم آنهاست اما من دقیقا عکس آن فکر میکنم که شخصی ترین فیلم فیلمسازان بهترین فیلم آنهاست به این علت که به حرفی که میزنند ایمان دارند و مضمون مسئله شان . فیلمهای فیلمسازانی که از دل میگویند همیشه بر دل مینشیند جتی اگر ضعیف باشند و با تفکرات ذهنی مان همخوانی نداشته باشند -- این دیالوگ با صدای سعید راد تکرار میشود و ترغیب به دیدن میکند، اگر پروانگی اساسا به دیالوگ "روشنفکران شرق در غرب میمیرند" توجه داشته یاشد و کل فیلم واگویه این دیالوگ باشد به نظرم با یک شاهکار طرفیم هر چند خود به گفته هایم میخندم !! -- پروانگی اسم شیک و لوکسی ست .

-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

زندگی با چشمان بسته                           رسول صدرعاملی

پست "هر چه هست در اوست" کوتاه و مختصر در موردش نوشتم و با نظرات مخاطبان کافه سینما دریافتم که منظور اصلی را نگرفته و به حاشیه میپردازند . عنوان نقد فیلم گویای تمام نوشته هایم بود که کافه سینما با تغییر آن کمی تا قسمتی محتوای نقد را به سمت دیگری برد . یک اثر چه نقاشی و عکاسی و یا حتی مدیوم سینما باید خود همه چیز را باز کند و درون خود اثر محتوا خلق میشود نه بیرون از آن . سینما ظرف نیست، سینما یادآوری نیست نه فقط سینما بلکه هنر به هیچ وجه بیرون از اثر معنا ندارد . یک اثر هنری استقلال کامل دارد و نمیتوان فرض را بر بیرون گذاشت . وقتی یک کارگردان به راحتی میگوید که این اتفاقات در جامعه یافت میشود نیازی نیست به تصویر بکشمش و همه چیز را توضیح دهم نشان میدهد که فیلمسازان ما هنوز سینما را نشناخته فیلم میسازند و ادعایش به فلک میرسد ! . زندگی با چشمان بسته دقیقا همین مشکل را دارد و به من نوعی مربوط نیست که فیلم چقدر سانسور شده و ... من با اثر روبرو هستم و اثر یارای دفاع از خود را ندارد . حال هر چه فیلمساز دلیل و برهان و فلسفه و منطق بیاورد ربطی به فیلم ندارد . زندگی با چشمان بسته چشم نواز هست اما مانند طبلی تو خالی ست که حتی در تعریف داستان خود گنگ و گیج است .

امتیاز : *                                 نمره : 2.9

------------------------------------------------------------------------------------------------------

شیش و بش                        بهمن گودرزی

شیش و بش تقلیدی شلم شوربا و شلخته از فیلمهای "سن پطرزبورگ" و "کما" و "یک فیلم قبل از انقلابی" و "چند فیلم خارجی" ست با شوخی های مضحک و منزجر کننده با بازی های بد . شیش و بش به زور یک میشود چه رسد به 5 و 6 ! . محمدرضا گلزار نشان داد که راه را همچنان اشتباه گرفته و میخواهد همچنان روی چهره پیش رود و اینبار با فیلمنامه نویسی تقلیدی دوباره در نوشتن هم چهره را نمایان سازد و یک تنه پیش رود و این شدنی نیست ! . قاسم خانی هم در بازنویسی اسمش پیدا میشود و حتما به فروش کمک میکند و بعد از مدتی با یک بازی سینمایی عنوان میکند که بازنویسی این فیلمنامه را انجام نداده است ! . حرف بیشتری برای گفتن نیست هر چه گویم ترهات است ! .

ارزش : 0                                    امتیاز : 1.5

-------------------------------------------------------------------------------------------

ندارها                                  محمدرضا عرب

این فیلم را ندیدم . ندارها را فقط به خاطر فیلمنامه نویسش "نادر طالب زاده" به فیلمنامه درخشانش "صاحبدلان" دوست داشتم که ببینم اما فرصت دیدنش از من دریغ شد . محمدرضا عرب را هم نه به عنوان یک فیلمساز بلکه به خاطر شخصیت و رفتارش در این سینما دوست دارم . مطمئنا ندارها فیلمی نیست که من و سلیقه ام بپسنده اما دو اسم پشت سر فیلم هست که سلیقه ام میگه ببین اما میتونی دوست نداشته باشی ! .

--------------------------------------------------------------------------------------------

آلزایمر                                 احمدرضا معتمدی

در پست "سینما ابژکتیو است" گوشه ای در مورد فیلمساز و حواشی اش نوشتم و اما آلزایمر -- آلزایمر نیت درست و سنجیده ای دارد اما ادعای کارگردان همان نیت را هم از بین میبرد . دوباره و صدباره تکرار میکنم سینما ظرف نیست ! . آلزایمر در پرداخت یک عاشقانه ساده مشکل دارد، هیچ تصویری از عشق شخصیت های اصلی نشان داده نشده چگونه میتوان برای همچنین فیلمی ادعای فلسفی داشت . یک فیلم در پرداخت داستانش لنگ میزند چطور میخواهد فلسفه را درون او جست . کدام عشق و کدام ایمان دیده شده که ستایشگران ! و فیلمساز ادعایش را دارند . سینما به خاطر تصویری بودنش ابژکتیو است و به همین علت است که باید فلسفه مورد نظر دراماتیزه شود تا به مخاطب پیام داده شود . کدام مدرن و کدام پست مدرن ؟ کدام یک از کاراکترها تبدیل به شخصیت شده که ادعای فرا عرفانی میکنیم . آسیه عشقش نمایان نشده به ایمان رسیده . آسیه یک بیمار است و این وصله ها به او نمی چسبد . ایمانی در کار نیست . ایمان مراحل خود را دارد هیچکدام را نشان نداده با یک دیالوگ روحانی که "کاش این ایمانی که این زن به شوهرش داره ما کمی به خدا که نه به خودمون داشتیم" ایمان را به آسیه بچسبانیم . شوخی های ستایشگران و فیلمساز تمامی ندارد . آلزایمر فیلم بدیست و در پرداخت یک درام عاشقانه لکنت دارد چه رسد چسباندن موضوعاتی مثل فلسفه و عرفان و ایمان و پست مدرن و ... . اولین شرط یک فیلم داستانی پرداخت درست داستان و در لایه های زیرین داستان حال دنبال عرفان و ... گشت .

ارزش : 0                            امتیاز : 2.6

----------------------------------------------------------------------------------------------

این داستان در پایان فصل بعد ادامه پیدا میکند          

! سینما نفس گرفت دوباره به آب رفت

نگاهی اجمالی به فیلمهای اکران تابستان

بی ارزش : ۰          ضعیف : *            متوسط : **            خوب : ***          عالی : ****               

ورود آقایان ممنوع                               رامبد جوان

اثر را شریف و کمدی قابل احترامی میشمارم اما دوستش ندارم ! . اینکه بعد از مدت زیادی که کمدی های سخیف سینما را احاطه کرده بودند فیلمی از جنس کمدی شریف و غیر مبتذل میبینیم خوشحالم اما این دلیل بر پوشیدن ضعف های فیلم نمی شود . خوشبختانه فیلم با فروش خوبی برخوردار بوده و توانسته رکوردی در سینما ایران داشته باشد اما ضعف شخصیت پردازی کاراکتر اصلی زن (ویشکا آسایش) به شدت فیلم را عقب انداخته است . وروشکا نسخه بهتری ست و ورود آقایان ممنوع نمونه ایرانیش با لکنت زیادی روبروست و در بعضی مواقع گیج . فیلمنامه ورود آقایان ممنوع مشکلات اساسی در شخصیت پردازی دارد که به نظرم اثر را به فیلمی که میخنداند و سرگرم میکند اما هدفی نامعلوم را دنبال میکند تبدیل کرده است . رامبد جوان با ساخت این اثر پیشرفت محسوسی در کارش دیده میشود و از اینجا به بعد راه سختی را در پیش دارد . جوان آینده درخشانی دارد !

امتیاز : *                                نمره : ۵.۹

-------------------------------------------------------------------------------------------

قصه پریا                        فریدون جیرانی

در پست "فیلمنامه شتابان میرود ما به دنبالش" در مورد این فیلم نوشتم . همچنان قصه پریا فیلم خوبی نیست چون پراکنده گو و همه چیز گوست . در مورد همه چیز در دو ساعت زمان حرف میزند، از تقابل سنت و مدرن - مردان نون به نرخ روز خور - اعتیاد - عشق - مرگ - سیاست و ... . موضع اعتیاد به خاطر سفارشی بودنش رنگی بی منطق و بی خاصیتی به خود گرفته است . اعتیاد جنبه ای شوخی به خود گرفته و مشخص است که مسئله فیلمساز مسئله اعتیاد نبوده بلکه به سفارش سازمان مواد مخدر و دخالت این سازمان در روند داستانی و نگاهی غیر سینمایی به اثر، قصه پریا را به فیلمی غیر سینمایی و شعاری مبدل کرده است . ساختار فیلم قصه پریا و دکوپاژهایش یک کلاس درس فیلمسازی است . قصه پریا از لحاظ فیلمنامه عجولش و پراکنده گویی هایش فیلمی ضعیف ولی این ساختار خوب فریدون جیرانی و دقت بالایش به فرم - قصه پریا را قابل دیدن کرده است .

امتیاز : *                              نمره : ۵.۷

-----------------------------------------------------------------------------------------------

دختر شاه پریون                      کامران قدکچیان

این فیلم را ندیدم و دلیلی برای دیدنش نداشتم بلکه برای ندیدنش دلایل فراوانی هست . به علت فیلمهای قبلی کارگردان و یک یا دو نقدی که از این فیلم خواندم و تیزری که دیدم متوجه شدم فیلم ارزش دیدن نداشته و حتی ارزش نقد هم ندارد . تیزر خود یک فیلمفارسی بزرگ را نوید میداد .

-------------------------------------------------------------------------------------------------

سیزده پنجاه و نه                    سامان سالور  

از کارهای قبلی فیلمساز فقط "چند کیلو خرما برای مراسم تدفین" را دیدم که اثری متوسط و قابل تامل بود که البته در دسته سینمای به اصطلاح ضد قصه (که بنده حقیر واژه ضد قصه غریبه است) بود و بعد از گذشت چند سال روی آوردن سالور به سینمای قصه گو بسیار خوشحال کننده و امیدوار دهنده است . سیزده پنجاه نه یک شروع فوق العاده جنگی دارد که میخکوب کننده است و بدون پلک زدن آن ۸ دقیقه را میبینید و منتظر یک فیلم خوب مینشینید اما بعد از این ده دقیقه ابتدایی فیلم اساسا فرو میریزه و سقوط میکنه . اشک و آه و ناله سراسر فیلم را فرا میگیرد . حاجی در کماست گریه میکنند و از کما بیرون می آید باز هم گریه میکنند و راه می افتد گریه میکنند و توی خیابان میرود گریه میکنند و قهر میکند گریه میکنند من نمیدانم این میزان اشک قرار است چه کاری انجام دهد . فیلم به جای اینکه نگاه این آدم که از کما برگشته و مواجه شده با چیزهایی که برایش غریب است را نشانمان دهد از چگونگی کما رفتن و بیرون آمدن از کما و دختر این حاجی و عرفان بازی های دکتر و ... سخن میگوید . اینجاست که مقدمه مقدم بر اصل میشود . سیزده پنجاه نه در حاشیه به سر میبرد و رفته رفته آن شروع فوق العاده را هم از مخاطب پس میگیرد و به جایش غم و ناله و اشک های زائد تحویل میدهد . سیزده پنجاه نه فیلم خوبی نیست - وسلام .  

ارزش : ۰                        نمره : ۳.۱

-----------------------------------------------------------------------------------------------------

اینجا بدون من                             بهرام توکلی

در پست "پایان شب سیه سپید است" در موردش هر چند ناقص نوشته ام . به نظرم این فیلم بهترین فیلم فصل تابستان بود و بهترین فیلم بهرام توکلی . بعد از دو فیلم جشنواره ای فیلمساز قصد ساخت یک فیلم قصه گو را کرد و این جای بسی امیدواری ست . توکلی بر خلاف سالور فیلم قصه گو را بهتر شناخته و خوب تعریفش کرده است . اینجا بدون من یک اقتباس عالی از نمایشنامه باغ وحش شیشه ای تنسی ویلیامز است که به شدت اقتباسی وفادار و ایرانیزه شده است که هم به اصل وفادار است و هم به ملیتش و هم به ادپته کردن قصه . این چیرگی تخیل و واقعیت که در نقدهای این روزها از این فیلم می نویسند به نظرم به حاشیه پرداختن و اصل را رها کردن است . اصل اینجا بدون من اقتباس خوبش از فیلمنامه و پایان یافتن تاریکی و به سپیدی رسیدن و بازی های خوب و ساختار متوسطش هست . از نگاه ساختاری و فرم فیلم "پرسه در مه" اثری ست که فرمش در راستای هدفش بوده و در اینجا بدون من برخلاف فیلم قبلی به نظر میاد در فرم یک پله پائین تر است . سینمای اقتباسی ایران همواره و در طول این ۳۰ سال از اقتباسی درست و سنجیده رنج میبرد، از فیلمهای مهرجویی سارا و پری و هامون گرفته تا اقتباس های فیلمسازان دیگر یا مشکل ایرانیزه کردن داشتن یا آنقدر فرم بازی میکردند که اثر وراج میشد و یا به ارژینال وفادار نبودند . ولی اینحا بدون من اینطور نیست نه وراج است نه فرم باز است نه به نسخه ارژینال بی وفایی میکند . این جا بدون من بدون شک بهترین فیلم اکرانهای فصل تابستان است .

ارزش : ***                                   نمره : ۷.۱

------------------------------------------------------------------------------------------------------

آقا یوسف                                  علی رفیعی

اثر را بدون اینکه فیلمساز و سابقه اش کیست و چیست و بدون مقایسه با فیلم قبلی فیلمساز "ماهی ها عاشق میشوند" که فیلم خوبی هم بوده میسنجم . آقا یوسف خوش رنگ و لعاب و میزانسن های تئاتری و نورپردازی های فوق العاده و طراحی صحنه عالی دارد اما آیا اینها برای یک فیلم سینمایی کافیست ؟ اول اینکه در سینما فیلمنامه حرف اول را میزند و اگر فیلمنامه و داستان بنیه لازم را نداشته باشد هر چقدر هم صحنه ها زیبا و خوشرنگ باشد فایده ای ندارد . سینما تئاتر نیست که رنگ حرف اول را بزند سینما میزانسنی سینمایی میطلبد . آقا یوسف از چند خرده داستانهای بی ربط تشکیل شده و کاملا یکطرفه جوانان را موجب جدایی از خانواده میداند و جوانان مقصر شناخته میشوند . فیلمساز طرف آقا یوسف هست و این طرفداری موجب شده نگاهی نامعقول و یکطرفه به معقوله مهمی چون جدایی نسل ها طرف باشیم . آقا یوسف فیلم ضعیفی ست با فرمی ضعیف و فیلمنامه ای با نیروی کم . علی رفیعی نه در فرم نه در فیلمنامه و نه در شناخت از سینما از فیلم قبلی جلو نرفته و بلکه دو و سه پله عقب تر از فیلم قبلی اش ایستاده است . همچنان ماهی ها عاشق می شوند با ما کار میکند ولی آقا یوسف یلافاصله و بعد از چند روز و ماه از ذهن ها خواهد رفت .

ارزش : نیم ستاره                       نمره : ۳.۹   

------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شبانه روز                 علی بنکدار - کیوان علی محمدی 

فیلم را ندیدم و از روی تیزرها و نقدهایش تا حدود زیادی متوجه درون مایه اثر شده ام . فیلم فرم باز و روشنفکرنمایی ست که قصد دارد سینما را صرفا هنر ببیند در صورتی که سینمایی که قرار است با کلوزآپ هنرنمایی کند هنر نیست . سینما از مخاطب به هنر میرسد، سینما در وهله اول رسانه است بعد هنر، اگر رسانه بودن سینما را جدی نگیریم هنر ساخته نخواهد شد . در نقدهایی که خواندم متوجه شدم که فیلم صرفا خواسته قابهای زیبایی مانند نقاشی و عکاسی بگیرد در صورتی که این تصاویز زیبا تا کاری در شکل داستانی نکند جه فایده دارد ؟ و چیستند ؟ تکنیک های فرم باید به بهتر دیدن مخاطب و فهمیدن داستان کمک کند نه صرفا یک کلوزاپ زیبا از نیکی کریمی (که خودش بیشتر به خودش توجه میکند !) بگیریم و اصلا متوجه نشویم که این نمای بسته زیبا قرار است چه کاری انجام دهد . بگذریم چون فیلم را ندیدم هرچه بگویم متهم میشوم ! .  

----------------------------------------------------------------------------------------------

این داستان ادامه دارد